نوع مقاله : مقاله علمی - پژوهشی
نویسنده
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
آیهای که به نام آیة تطهیر نامیده میشود، بخشی از آیه 33 سوره احزاب، و از مهمترین آیاتی است که دربارة اهل بیت پیامبر$ نازل شده است. در قرآن کریم این تنها آیهای است که در آن، از پیامبر$ و فرزندان آن حضرت، با عنوان «اهل البیت» یاد شده است (ر.ک: ادامه مقاله). علت نامیده شدن آیه به این نام، آن است که خداوند با به کار بردن واژة «تطهیر» از اراده خود نسبت به پاک نگهداشتن اهل بیت( سخن به میان آورده است (طوسی، 8: 340). از دیدگاه مفسران، «اهل بیت» کلمهای ستایشآمیز است (طوسی، 8: 340؛ طبرسی، 1372ش، 8: 560؛ قرطبی، 1364ش، 14: 182؛ نیشابوری، 1416ق، 5: 460)؛ زیرا هر کس مصداق آن باشد عضویت او در بیت رسالت تثبیت شده و عصمت او اثبات خواهد شد (ر.ک: ادامه مقاله).
شهرت نزول آیه درباره اهل بیت( به حدی است که برخی از دانشمندان گفتهاند اصطلاح «اهل البیت» هرگاه به صورت مطلق به کار رود، مقصود خاندان پیامبر (راغب اصفهانی، 1412ق، 151) یا آل پیامبر$ که از بنیهاشماند میباشد (حقی بروسوی، 7: 171).
اصطلاح اهل البیت علاوه بر آیة تطهیر، در آیه 73 سوره هود دربارة حضرت ابراهیم% و خانواده ایشان؛ و در آیه 12 سوره قصص بدون الف و لام به صورت «اهل بیت» دربارة پدر و مادر حضرت موسی% به کار رفته است.
پیشینه
اهمیت آیة تطهیر، موجب شده است تا آثار فراوانی درباره آن تألیف گردد. این آثار را میتوان به سه دسته تقسیم نمود: دستة نخست، تفاسیر روایی است که روایاتِ شأن نزول را در ذیل آیه ذکر کردهاند؛ آثاری مانند: تفسیر حبری، از حسین بن حکم حِبَری کوفی (م 286ق) (ر.ک: 297ـ 311)؛ تفسیر فرات کوفی، از فرات بن ابراهیم کوفی (م 307ق) (ر.ک: 332ـ 342) و تفسیر قمی، از علی بن ابراهیم قمی (م 307ق) (2: 193) جزء این دسته محسوب میشود. دسته دوم آثاری است که در آن، أهم آیات مربوط به اهل بیت(، و از جمله آیة تطهیر جمعآوری، و مورد بررسی قرار گرفته است، کتابهایی مانند: ما نزل من القرآن فی اهل البیت، ابنجحّام (م 332ق)؛ الآیات الباهرة فی العترة الطاهره، سید مرتضی (م 436ق)؛ شواهد التنزیل، از حاکم حسکانی (م 506ق) (ر.ک: 2: 116ـ 140)؛ خصائص الوحی المبین، ابنبطریق (م 600ق) (ر.ک: 19، 99، 102ـ 106)؛ مناقب آل ابیطالب، ابنشهرآشوب (م 588ق) (1: 264)؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی (م 726ق) (ر.ک: 173ـ 175)، احقاق الحق، شوشتری (م 1019ق) (ر.ک: 2: 263ـ 336) و نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار فی مناقب الائمة الاطهار، بخش آیات، حسینی میلانی (ر.ک: 20: 73ـ 121) جزء این دسته به شمار میآید. دسته سوم تکنگاشتههایی است که اختصاص به آیة تطهیر دارد، مانند: السحاب المطیر فی تفسیر آیة التطهیر، نورالدین شریف حسینی مرعشی (م 1019ق)؛ تطهیر التطهیر، محمد بن حسن فاضل هندی (م 1135ق)؛ آیة التطهیر ...، محمد فاضل لنکرانی و شهابالدین اشراقی؛ آیة التطهیر، سیدعلی حسینی میلانی؛ آیة التطهیر، محمدمهدی آصفی؛ آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، سیدعلی موحد ابطحی؛ اهل البیت فی آیة التطهیر، سیدجعفر مرتضی عاملی؛ و ... (ر.ک: هاشمزاده، 1375ش، 367ـ 368، 373، 375، 377، 383، 362ـ 382).
شأن نزول
مفسران در شأن نزول آیه آوردهاند: در یکی از روزها که پیامبر$ در خانة امّسلمه بودند، فاطمة زهرا& برای پیامبر$ غذایی تهیه نموده و نزد آن حضرت آورد، حضرت از فاطمه& خواستند همسر و فرزندانش را نزد پیامبر$ حاضر کند (طبری، 1415ق، 22: 6ـ 7؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 97، 103، 117، 126، 130؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198). و طبق نقل دیگری، پیامبر$ به امّسلمه دستور دادند تا علی%، فاطمه& و فرزندانشان را حاضر کند (فرات کوفی، 1410ق، 1: 333ـ 335). آنان حاضر شدند، و پس از صرف غذا، پیامبر$، علی% را در سمت راست خود، فاطمه& را در سمت چپ خود، و حسنین( را روی زانوهای خود نشاند (طحاوی، 1: 335؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 67، 71؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198)، سپس، پارچه- یا عبای خود- را بر سر آنان کشید، و دست راست خود را از عبا بیرون آورد و به سوی آسمان بلند کرد و با بیان جملة «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً» آنان را به عنوان اهل بیت خود معرفی نمود، و از خداوند تقاضا نمود تا همة گناهان و پلیدیها را از آنان دور ساخته، و پاکشان گرداند. در این هنگام آیة تطهیر نازل شد و پیامبر$ آن را قرائت نمود (فرات کوفی، 1410ق، 333ـ 335). امّسلمه که طبق نقل بیشتر روایات، این واقعه در خانة او روی داده (قمی، 1404ق، 2: 193؛ طبری، 1415ق، 22: 6ـ 7؛ ابنکثیر، تفسیر، 1419ق، 6: 366) با دیدن این صحنه، از پیامبر$ درخواست نمود اجازه دهند او نیز به جمع آنان بپیوندد، و مشمول این آیه شود، اما رسول خدا$، با بیان عبارات محبتآمیزی، به او یادآور شدند که وی از همسران شایستة پیامبر$ است، و بر خیر و نیکی قرار دارد، اما از اهل بیت آن حضرت نیست «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ... قَالَتْ: وَ أَنَا جَالِسَةٌ عِنْدَ بَابِ الْبَیْتِ، فَقُلْتُ: أنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ$ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ؟ قَالَ إنَّکِ إلی خَیْرٍ، أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ$» (احمد بن حنبل، 6: 292؛ طبری، 1415ق، 22: 7؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 52؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198).
در برخی از روایات به نقل از امّسلمه آمده است که وی، کنار عبا را بلند کرده تا به جمع آلکسا بپیوندد، اما رسول خدا$ عبا را از دست او کشیده، و مانع ورود او به جمع آلکسا شدهاند (حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 115، 117؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198). از امّسلمه نقل شده که گفته است، اگر رسول خدا$ او را جزء اهل بیت خود به شمار میآوردند، در نظر وی، از آنچه خورشید بر آن میتابد با ارزشتر بود (فرات کوفی، 1410ق، 337؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 133).
شبیه روایتی که از امّسلمه نقل شده، از دو تن دیگر از همسران پیامبر$، یعنی عایشه و زینب نیز نقل شده است (طبری، 1415ق، 22: 5؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 53، 56، 61ـ 62؛ بغوی، 1420ق، 3: 637ـ 638). احتمال دارد یک حادثه بوده، و آنها حضور داشتهاند، و شبیه سخن امّسلمه را به پیامبر$ گفته، و جوابی نظیر همان جواب را از آن حضرت، دریافت کردهاند. این احتمال نیز وجود دارد که این واقعه در خانة آنان نیز تکرار شده باشد (جوادی آملی، 1388ش، 362).
تعداد این روایات که نزد عالمان تشیع به «حدیث کسا» شهرت یافته (علامه حلی، 1414ق، 228؛ مکارم شیرازی، 1383ش، 128)، به دهها مورد بالغ میشود، و جمع کثیری از صحابة پیامبر آن را نقل کردهاند (مسلم نیشابوری، 7: 131؛ ترمذی، 1403ق، 5: 30ـ 31، 328؛ قمی، 1404ق، 2: 193). طبری (1415ق، 22: 5ـ 10) 17 مورد، سیوطی (1404ق، 5: 198ـ 199) 18 مورد، و حاکم حسکانی (1411ق، 2: 18ـ 139) 130 مورد از این روایات را ذکر کردهاند. و آلوسی (1415ق، 11: 195) تعداد این روایات را فوق حد شمارش دانسته است.
بسیاری از روایات شیعه بیانگر ماجرای اصحاب کسا، و طلب طهارت پیامبر$ از خداوند برای آنان، قبل از نزول آیة تطهیر بوده، و آیه پس از دعای پیامبر$ نازل شده است: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ أَنَّهَا قَالَتْ إِنَّ النَّبِیَّ$ کَانَ فِی بَیْتِی فَاسْتَدْعَى عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ، وَ جَلَّلَهُمْ بِعَبَاءٍ خَیْبَرِیَّةٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعالَی قَوْلَهُ >إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً< ...» (قمی، 1404ق، 2: 193؛ طوسی، 8: 339؛ طبرسی، 1372ش، 8: 559؛ شیبانی، 1413ق، 4: 222)، اما روایات اهل سنت مختلف است، برخی از مفسران، ماجرای اصحاب کسا و دعای پیامبر$ را قبل از نزول آیه (حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 134)؛ و برخی دیگر این واقعه را بعد از نزول آیه دانستهاند (قرطبی، 1364ش، 14: 184).
طبق نقل شمار زیادی از یاران پیامبر$ و همسران آن حضرت، رسول خدا$ پس از نزول آیة تطهیر تا مدتها، هنگام رفتن برای اقامة نماز (ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 365؛ سیوطی، 1404ق، 5: 199)، بر در خانة فاطمه زهرا& حاضر میشد، و با بیان جمله «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ أَهْلَ الْبَیْتِ( >إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً< الصَّلَاةَ رَحِمَکُمُ اللَّهُ»، بر اهل آن خانه درود میفرستاد، آیة تطهیر را قرائت مینمود، و جنگ با آنان را جنگ با خود دانسته، و صلح و آشتی با ایشان را صلح با خود قلمداد میفرمود (فرات کوفی، 1410ق، 338ـ 339؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 44؛ سیوطی، 1404ق، 5: 199).
در این میان دیدگاه اهل بیت پیامبر$ در تبیین شأن نزول آیه، دارای اهمیتی خاص بوده، و بر نظر دیگران مقدم است. از اهل بیت(، علاوه بر شخص رسول خدا$ که در روایات متعددی، بر اختصاص آیه به خمسة طیبه تأکید کردهاند (قمی، 1404ق، 2: 193؛ طبری، 1415ق، 22: 5ـ 8؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198ـ 199)؛ امیرمؤمنان علی% (صدوق، 1403ق، 561، 580؛ خزاز قمی، 1404ق، 155ـ 156؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 52)؛ فاطمه زهرا& (حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 84)؛ امام مجتبی% (حسینی استرآبادی، 1407ق، 2: 458؛ بحرانی، 1416ق، 4: 449؛ مشهدی، 1368ش، 10: 385)؛ امام سجاد% (حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 32؛ طبرسی، 1386ق، الاحتجاج، 2: 34)؛ امام باقر% (قمی، 1404ق، 2: 193؛ مشهدی، 1368ش، 10: 374)؛ امام صادق% (کلینی، 1363ش، 1: 228، 268؛ بحرانی، 1416ق، 4: 442ـ 449)؛ امام رضا% (صدوق، 1417ق، الامالی، 616؛ حر عاملی، 1414ق، 27: 189؛ بحرانی، 1416ق، 4: 445)؛ و امام هادی% در زیارت جامعه (صدوق، 1404ق، من لا یحضره الفقیه، 2: 611؛ مشهدی، 1368ش، 10: 375)؛ نزول آیه را اختصاصاً دربارة خمسة طیبه دانسته، و برای آیه، شأن نزولی همانند آنچه از همسران پیامبر$ و صحابه نقل شد، نقل کردهاند.
معناشناسی الفاظ آیه
«انّما»، کلمهای است مرکب از دو حرف «إنّ» و «ما». لغتشناسان میگویند اگر بر حرف «إنّ» «ما» افزوده شود، معنای آن حصر و اختصاص بوده، مفهومی که پس از «انّما» قرار میگیرد اثبات شده، و غیر آن، نفی میشود مانند >إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ< (توبه، 60؛ راغب اصفهانی، 1412ق، 92؛ ابنمنظور، 1405ق، 13: 32؛ 15: 473؛ فیومی، 1405ق، 26)، که بر اختصاص صدقات به نیازمندان دلالت دارد. مفسران شیعة امامیه کلمة «انّما» را در آیه به معنای حصر و اختصاص دانسته (طوسی، 8: 340؛ طبرسی، 1372ش، 8: 560؛ طباطبائی، 1417ق، 16: 309)، و مفسران اهل سنت گرچه در آیه تطهیر دربارة «انّما» سخنی نگفتهاند، اما در ذیل آیة >إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ...< (مائده، 55) «انّما» را به معنای حصر و اختصاص دانستهاند (زمخشری، 1407ق، 1: 649؛ ثعالبی، 1418ق، 2: 396؛ حقی بروسوی، 2: 407؛ آلوسی، 1415ق، 3: 333). معنای حصر در آیة موردنظر آن است که خداوند اراده کرده رجس و پلیدی را فقط از اهل بیت( دور ساخته و آنان را پاک نگهدارد (طباطبائی، 1417ق، 16: 309).
«یرید» فعل مضارع، به معنای طلبِ همراه با اختیار و انتخاب، و مفید استمرار است (مصطفوی، 1360ش، 4: 270، 276)، و نشان میدهد ارادة خداوند به پاک نگهداشتن اهل بیت(، مستمر و دایمی است.
«رجس» را لغتشناسان به معنای شیء پلید، عذاب، وسوسة شیطان (فراهیدی، 1410ق، 6: 52)، شرک (ابنالعربی، 3: 1537؛ ابنجوزی، 1422ق، 3: 462؛ طباطبائی، 1417ق، 16: 312)، نجس، حرام، کار قبیح و پلید، لعنت، کفر (ابنمنظور، 1405ق، 6: 95)، و هر کار تنفرآمیز (قرشی، 1371ش، 3: 55) معنا کردهاند. واژة رجس در قرآن کریم نیز ده بار به کار رفته است (مائده، 90؛ انعام، 125، 145؛ اعراف، 71؛ توبه، 95، 125؛ یونس، 100؛ حج، 30؛ احزاب، 33). مفسران واژة رجس را به تناسب کاربرد آن در آیات مختلف، به معانی متعددی استعمال کردهاند. از جمله: رجس به معنای گناه (مقاتل بن سلیمان، 1423ق، 1: 501، 595؛ 3: 488؛ طبری، 1415ق، 7: 21؛ سمرقندی، 3: 60؛ بغوی، 1420ق، 3: 636)، کفر (ثعلبی، 1422ق، 5: 113؛ بغوی، 1420ق، 2: 407؛ زمخشری، 1407ق، 2: 324)، بت (قرطبی، 1364ش، 12: 54)، شیطان (ثعلبی، 1422ق، 4: 188؛ بغوی، 1420ق، 2: 158)، نجس (ثعلبی، 1422ق، 5: 82؛ ابنعطیه اندلسی، 1422ق، 2: 344؛ شوکانی، 1414ق، 2: 196)، حرام (سمرقندی، 1: 491؛ محلی، 1416ق، 150)، عذاب (ثعلبی، 1422ق، 4: 188، 246؛ بغوی، 1420ق، 2: 203؛ ثعالبی، 1418ق، 3: 269)، عقاید باطل و اخلاق بد (فخر رازی، 1420ق، 16: 174)، ناپاکی و آلودگیهای باطنی (فخر رازی، 1420ق، 16: 124؛ سید قطب، 1412ق، 3: 1696)، هر کار زشت و ناپسند (نحاس، 1421ق، 1: 281؛ فخر رازی، 1420ق، 12: 423؛ آلوسی، 1415ق، 4: 16)، هر کار تنفرآمیز که انسان از آن کراهت دارد (ثعالبی، 1418ق، 1: 103؛ 2: 419)، پلیدی، عیب و نقص (سورآبادی، 1380ش، 3: 1967؛ ابنعطیه اندلسی، 1422ق، 4: 384؛ ابنجزی غرناطی، 1416ق، 2: 151)، فسق، شک، بخل، هوا و هوس و بدعت (آلوسی، 1415ق، 11: 193). امام باقر%و امام صادق% کلمة رجس را در آیة تطهیر به معنای شک در دین، یا شک در خداوند دانسته، و خود را از چنین شکّی مبرّا دانستهاند (فیض کاشانی، 1418ق، 2: 993؛ بحرانی، 1416ق، 4: 444؛ حویزی، 1412ق، 4: 274، 277).
«اهل»، اهلِ مرد، به معنای همسر، و خویشاوندان نزدیک وی (فراهیدی، 1410ق، 4: 89)؛ یا اهل مرد کسانی هستند که خویشاوندی، یا دین یا خانه و یا شهر آنان را گردهم آورده است (راغب اصفهانی، 1412ق، 96). اهل مرد در اصل کسانیاند که در یک خانه زندگی میکنند (راغب اصفهانی، 1412ق، 96؛ ابنمنظور، 1405ق، 11: 29؛ طریحی، 1375ش، 5: 314). کلمة اهل، به پیروان شخص نیز اطلاق شده، و امت هر پیامبری اهل وی به شمار میآیند (طریحی، 1375ش، 5: 314). سخن پیامبر$ دربارة سلمان «سلمان منّا اهل البیت» نیز از همین باب است؛ زیرا دوستداران هر کس، اهل وی به شمار میآیند (حاکم نیشابوری، بیتا، 3: 598؛ راغب اصفهانی، 1412ق، 151). از برخی آیات قرآن استفاده میشود در اثبات اهل بودنِ یک فرد، صِرف خویشاوندی و زیستن در یک خانه کفایت نمیکند، بلکه اهلیت و شایستگی، و سنخیت روحی و معنوی با صاحب بیت نیز شرط است. و دقیقاً به همین خاطر است که خداوند پسر نوح (هود، 46) را با آنکه عضوِ خانوادة این پیامبر است اهل نوح نمیداند (راغب اصفهانی، 1412ق، 96؛ نیشابوری، 1416ق، 4: 26ـ 27؛ حقی بروسوی، 4: 139؛ قاسمی، 1418ق، 6: 102).
«بیت»، جایگاهی است که انسان شب را در آن بهِسَر میبرد. و بیت را از آن جهت بیت نامیدهاند که انسان شب را در آن میماند (راغب اصفهانی، 1412ق، 151؛ ابنمنظور، 1405ق، 2: 15ـ 16). و «اهل البیت» اصطلاحی ترکیب یافته از دو کلمة «اهل» و «بیت» است. «اهل البیت» گرچه در لغت و در عرف قرآن، بر همة کسانی که با صاحب بیت ارتباط دارند، و از نظر عرف، اهل آن خانه محسوب میشوند، از جمله همسر انسان، اطلاق میشود؛ چنان که بر همسر حضرت ابراهیم% اطلاق شده است (هود، 73)، اما «اهل البیت» در آیة تطهیر، به دلالت روایات متواتر پیامبر$، و دلایلی که در متن آیة تطهیر وجود دارد، معنای لغوی و عرفی آن مراد نبوده، بلکه مقصود، پیامبر$، علی%، فاطمه%، حسن% و حسین% میباشند (ر.ک: ادامه مقاله، دلایل درونآیهای و برونآیهای).
«تطهیر»، به معنای پاک کردن (ر.ک: بیضاوی، 1418ق، 4: 231؛ قرشی، 1371ش، 4: 243) و پاک نگهداشتن است (قرائتی، 1383ش، 9: 362) و در آیة تطهیر به دلیل اینکه پیامبر$ مشمول آیه، و جزء اهل بیت( میباشد (طوسی، بیتا، 8: 339؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198)، و آن بزرگوار معصوم بوده و در زندگی ایشان گناهی وجود نداشته تا خداوند بخواهد با نزول آیة تطهیر آن را بردارد، و اهل بیت: نیز از حکم یکسانی برخوردار میباشند، واژة «تطهیر» به معنای پاک نگهداشتن است (قرائتی، 1383ش، 9: 362). معنای فوق از قبیل: >أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ< (بقره: 25؛ نساء: 57) است که دربارة حوریان بهشتی به کار رفته، در حالی که از ابتدا پاک خلق شده، و آلودگی نداشتهاند تا برطرف شود (فخر رازی، 1420ق، 4: 46ـ 47)، و از قبیل: >أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ< (بقره: 125) است، و روشن است که خانة خدا که ابراهیم% و اسماعیل% مأمور به پاک کردن آن شدند نجس نبوده، تا آن دو بزرگوار آن را پاک کنند، بلکه از ابتدا بر اساس نیت خالص و تقوا، پاک بنا شده است (ابنجوزی، 1422ق، 1: 110؛ فخر رازی، 1420ق، 4: 46ـ 47؛ قرطبی، 1364ش، 2: 114). و مانند سخن خداوند دربارة حضرت مریم: >...یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ...< (آلعمران: 42)، که واژة «طَهّرکِ» به معنای پاک نگهداشتن مریم از جمیع گناهان و آلودگیها است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که نشان دهد مریم دارای گناه و آلودگی بوده، و خداوند آلودگیها و گناهان را از او برداشته است. بر این اساس، معنای آیه چنین میشود: خداوند اراده کرده آلودگیها را فقط از اهل بیت( دور ساخته و آنان را پاک و پاکیزه نگه دارد.
مصادیق اهل بیت
مفسران در بیان مصادیق اهل البیت، دیدگاههای مختلفی بیان کردهاند که سه نظریه، از اهمیت بیشتری برخوردار است:
قول اول: مفسران فریقین به نقل از رسول اکرم$ و همچنین همسران پیامبر و برخی صحابه، نزول آیة تطهیر را اختصاصاً دربارة خمسة طیبه (رسول خدا$، علی%، فاطمه&، حسن و حسین() دانستهاند (قمی، 1404ق، 2: 193؛ حاکم نیشابوری، بیتا، 3: 147ـ 148؛ طوسی، بیتا، 8: 339ـ 340، طبرسی، 1372ش، 8: 559؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198ـ 199). شماری از دانشمندان اهل سنت نیز اختصاص آیه به خمسة طیبه را نظر جمهور عالمان اهل سنت دانستهاند. ابن عطیه مینویسد: «و قالت الجمهور: اهل البیت، علی، و فاطمه، و الحسن، و الحسین، و فی هذا احادیث عن النبی$». دیگر دانشمندان نیز عبارات مشابهی بیان داشتهاند (ابنعطیه اندلسی، 1422ق، 4: 384؛ ثعالبی، 1418ق، 4: 346؛ ر.ک: سمهودی، 1405ق، 2: 7ـ 46؛ هیتمی، 1417ق، 143؛ علوی حضرمی، 1418ق، 23ـ 36).
دلایل دیدگاه شیعه
دلایل مفسران امامیه در اختصاص آیة تطهیر به خمسة طیبه( شامل دو بخش درونآیهای و برون آیهای میباشد.
دلایل درونآیهای: 1. مفسران امامیه معتقدند، مؤنث بودن ضمایر در آیات مربوط به همسران پیامبر$، و مذکر بودن آن در آیة تطهیر، دلیل است بر اینکه مخاطب آیة تطهیر، کسانی غیر از همسران پیامبرند (طوسی، بیتا، 8: 340ـ 341؛ طباطبائی، 1417ق، 16: 310). از زید بن علی بن الحسین% نیز نقل شده است که اگر آیة تطهیر دربارة همسران پیامبر$ بود باید ضمایر به صورت مؤنث «لیذهب عنکنّ الرجس و یطهرکنّ تطهیرا» ذکر میشد (قمی، 1404ق، 2: 193؛ بحرانی، 1416ق، 4: 460ـ 461). ایشان اختصاص آیه به همسران پیامبر$ را گمان افراد نادان دانسته است (قمی، 1404ق، 2: 193؛ فیض کاشانی، 1418ق، 2: 992؛ بحرانی، 1416ق، 4: 460ـ 461). شماری از مفسران اهل سنت نیز در بیان اختصاص آیة تطهیر به خمسة طیبه، به دلیل یاد شده، تمسک جستهاند (طحاوی، 1: 337ـ 338؛ ابنعطیه، 1422ق، المحرر الوجیز، 4: 384؛ ابنجزی غرناطی، 1416ق، 2: 152؛ شوکانی، 1414ق، 4: 321).
2. مفسران بر این باورند که آیة تطهیر، در مقام مدح و ستایش بوده، و حکایت از مقام بلند اهل بیت( دارد (طوسی، بیتا، 8: 339؛ طبرسی، 1372ش، 8: 560؛ سید قطب، 1412ق، 5: 2862)، در حالی که آیات مربوط به همسران پیامبر$، حاکی از پرهیز دادن، ترساندن، تهدید به طلاق و عذاب است (احزاب، 29ـ 30، 32ـ 33؛ ر.ک: جصاص، 1405ق، 5: 226ـ 227؛ ابنالعربی، 3: 1519ـ 1520؛ ابوحیان اندلسی، 1420ق، 8: 473ـ 475). از این رو هر دو لسان نمیتواند مربوط به یک گروه باشد (جوادی آملی، 1388ش، 351ـ 352).
3. به باور جمعی از مفسران، مفاد آیة تطهیر، اعطای نوعی مصونیت از گناه و لغزش است که عصمت دارندگانِ مقام تطهیر را ثابت میکند (ر.ک: طوسی، بیتا، 8: 340ـ 341؛ سورآبادی، 1380ش، 3: 1967؛ طبرسی، 1372ش، 8: 560؛ طباطبائی، 1417ق، 16: 312ـ 313). از رسول خدا$ نقل شده که حضرت پس از تلاوت آیة تطهیر، با بیان جمله «فَأَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِی مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوبِ» خود و اهلبیت خویش را از هرگونه گناه مبرّا دانستهاند (ر.ک: حاکم نیشابوری 3: 146ـ 148؛ بیهقی، 1389ق، 1: 171)، در حالی که همسران پیامبر$ به دلالت قرآن >إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ...< (تحریم: 4ـ 5؛ زمخشری، 1407ق، 4: 566؛ مراغی، 28: 158)؛ و به تصریح دانشمندان مسلمان، مصون و معصوم از خطا و گناه نبودهاند (طوسی، بیتا، 8: 340ـ 341؛ نیشابوری، 1416ق، 6: 320).
4. به باور برخی از علما اگر مراد از اذهاب رجس، دور ساختن و دفع پلیدی از اهلبیت( باشد لازم است در زندگی آنان از آغاز، هیچ گونه پلیدی وجود نداشته باشد. در این صورت با توجه به اینکه تمام زنان پیامبر$، یا دست کم بیشتر آنان، پیش از اسلام در پلیدی (شرک و کفر) بودهاند از حکم آیه خارجاند. و اگر مراد از اذهاب رجس رفع و برداشتن پلیدی باشد، یعنی در زندگی آنان پلیدی وجود داشته اما خداوند آن را برطرف کرده است، در این صورت باید حداقل پیامبر$ را از حکم آیه خارج دانست؛ زیرا در زندگی او هیچگونه پلیدی وجود نداشته است تا برداشته شود. حال آنکه رسول خدا$ به طور قطع در حکم آیه داخل است (عاملی، 1423ق، 119ـ 120)، و از پیامبر$ نقل شده که حضرت نزول آیة تطهیر را دربارة خودشان و علی% و حسن7 و حسین% و فاطمه&دانستهاند (ر.ک: طبری، 1415ق، 22: 7ـ 8؛ طوسی، بیتا، 8: 339؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198).
از همینجا نادرست بودن نظر جمعی از مترجمان شیعه که قرآن را به زبان فارسی ترجمه کردهاند (ر.ک: فولادوند؛ گرمارودی؛ خرمشاهی؛ بهرامپور؛ ...)، و اذهاب رجس را به معنای رفع پلیدی دانستهاند روشن میشود. این معنا، با مبانیِ کلامیِ شیعة امامیه و روایاتی که از رسول خدا$ در شأن نزول آیة تطهیر وارد شده، ناسازگار است؛ زیرا پیامبر و امامان:، در تمام دوران عُمر خود، معصوماند، و برداشتن پلیدی از زندگیِ آنان بیمعنا است. علاوه بر این، هنگام نزول آیة تطهیر، امام حسن% و امام حسین% به سنّ تکلیف نرسیده بودند تا گناهی مرتکب شوند و خدا بخواهد گناه را از زندگی آنان بر دارد. پس، فرض نخست ثابت میشود و زنان پیامبر$، از حکم آیه خارج میگردند.
5. مراد از کلمة «بیت» در «اهل البیت» خانة خشتی و سنگی، و بیت سکونت پیامبر$ نیست، بلکه مقصود بیت نبوت و رسالت است. دلیل آن هم این است که قرآن کریم هرگاه از خانة محل سکونت پیامبر$ سخن میگوید، کلمة «بیت» را به صورت جمع مضاف ذکر میکند >...وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ...< (احزاب، 33)؛ >وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فی بُیُوتِکُنَّ...< (احزاب، 34)؛ >یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ...< (احزاب، 53؛ ر.ک: جوادی آملی، 1388ش، 341ـ 345). بنابراین، شرط اصلیِ اهل بیت بودن هر فرد، خویشاوندی نیست، بلکه داشتن سنخیت معنوی و روحی با پیامبر$ است؛ و این سنخیت در امیرمؤمنان علی%، فاطمه زهرا&، حسن% و حسین%، وجود دارد، به همین جهت رسول خدا$ آنان را به عنوان مصادیق اهل بیت معرفی کردهاند (ر.ک: همان، 1388ش، 371ـ 373)؛ و چه بسا کسانی در خانة پیامبر باشند، اما با پیامبر$ و بیت نبوت سنخیت نداشته باشند، چنان که پیامبر$ امّسلمه را که از همسران خوب آن حضرت محسوب میشد به جمع اصحاب کسا راه نداد (همان، 1388ش، 342). علاوه بر این، با پذیرش این فرض که منظور از بیت، بیت سکونت باشد، مفرد بودن کلمة «بیت» در آیه نیز، نشان میدهد مقصود از اهل بیت پیامبر کسانی هستند که منحصراً ساکن یک خانه بودهاند؛ یعنی فاطمه زهرا&، امیرمؤمنان%، و دو فرزند ایشان حسن و حسین' (ر.ک: ادامه مقاله، دلایل برونآیهای)، از این رو سخن عدهای از مفسران که مقصود آیه را همسران پیامبر دانستهاند، یا اینکه آیه را شامل همسران نیز دانستهاند (زمخشری، 1407ق، 3: 538؛ ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 364؛ حقی بروسوی، 7: 171ـ 172)، درست نیست؛ زیرا خانههای همسران پیامبر$ یک خانه نبوده، بلکه خانههای متعددی بوده که در آن ساکن بودهاند. دلیل این مطلب، آیات پیش و پس از آیة تطهیر است (احزاب، 33ـ 34) که خطاب آنها متوجه همسران پیامبر است که در خانههای آن حضرت زندگی میکردهاند، لذا هم، ضمیرها به صورت جمع مؤنث ذکر شده، و هم کلمة «بیت» به صورت جمع آمده است.
دلایل برونآیهای: خارج از آیة تطهیر نیز دلایلی وجود دارد که آیه را به خمسة طیبه اختصاص میدهد. مفسران شیعه برای اثبات مدعای خود، بیشتر به این دلایل توجه کردهاند (قمی، 1404ق، 2: 193؛ فرات کوفی، 1410ق، 332):
1. بدون شک شهادت خداوند به طهارت و پاکیزگی مطلق برای اهل بیت(، مقام رفیعی را برای آنان به دنبال داشته است (طبرسی، 1372ش، مجمع البیان، 8: 560؛ سید قطب، 1412ق، 5: 2862)، حال چگونه قابل تصور است که همسران پیامبر$ به چنین مقام ارجمندی نایل آمده باشند، اما از آن غافل باشند؛ چنان که به شهادت تاریخ هیچ یک از آنان، حتی برای یک بار، چنین فضیلتی را برای خود یادآور نشدهاند، بلکه از ایشان نقل شده است که آیة تطهیر در حق خمسه طیبه نازل شده است (احمد بن حنبل، 6: 292، 298، 304؛ مسلم نیشابوری، 7: 130؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 53، 58، 62).
2. مراجعه به روایاتی است که از خود پیامبر$، نقل شده است (طبرسی، 1372ش، مجمع البیان، 8: 559؛ بحرانی، 1416ق، 4: 444، 450ـ 451؛ حویزی، 1412ق، 4: 272، 274، 276). از نظر عالمان شیعه با توجه به اینکه رسول خدا$ در روایات ثقلین، سفینه، امان و مانند آن، تمسک به اهل بیت( را مایة سعادت دنیا و آخرت امّت اسلامی اعلام کرده است (مسلم نیشابوری، 7: 123؛ حاکم نیشابوری، بیتا، 2: 343؛ هیثمی، 1408ق، 9: 174)؛ ممکن نیست اهل بیت را معرفی نکند؛ از این رو پیامبر$ در مواضع متعددی، در اجتماع صحابه، اهل بیت را معرفی نمود تا هیچ عذر و بهانهای باقی نماند. از روایات، و سیرة عملی آن حضرت% استفاده میشود که رسول خدا$ در تعیین مصادیق اهل بیت در آیة تطهیر، از دو روش مؤثرِ بیان گفتاری و رفتاری استفاده کردهاند. در روش نخست، پیامبر$ (ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3131؛ صدوق، 1417ق، الامالی، 559؛ طوسی، 1414ق، الامالی، 248ـ 249)، عبای خیبری، یا پارچة دیگری را، بر سر علی%، فاطمهI، حسن و حسین( افکند و در حالی که خود نیز در جمع آنان حضور داشت، آنان را به عنوان اهلبیت خویش معرفی نمود (قمی، 1404ق، 2: 193؛ طوسی، بیتا، 8: 339؛ طبرسی، 1372ش، مجمع البیان، 8: 559).
برخی با استناد به آیه 73 سوره هود میگویند قرآن همسر حضرت ابراهیم را جزء اهل بیت او دانسته است، پس باید همسران پیامبر اسلام$ نیز جزء اهل بیت ایشان باشند (ابنتیمیه، 1322ق، 4: 21).
در پاسخ به این مدعا باید به این نکته توجه شود که میان این دو امر ملازمهای وجود ندارد، تا اگر همسر ابراهیم% جزء اهل بیت او بود، همسران پیامبر$ هم جزء اهل بیت ایشان باشند؛ زیرا قرآن برای اهل بیت ابراهیم% احکام ویژهای ذکر نکرده است، حال آنکه اهل بیت پیامبر$ دارای احکام ویژهای چون طهارت و عصمتاند (طوسی، تبیان، 8: 340؛ طباطبائی، 1417ق، 16: 312ـ 313)؛ و صلوات فرستادن بر آنان در نماز واجب است (راوندی، 1405ق، فقه القرآن، 1: 106؛ فخر رازی، 1420ق، مفاتیح الغیب، 25: 182؛ فاضل مقداد، 1419ق، کنز العرقان، 1: 132ـ 133)؛ محبت آنان به عنوان مُزد رسالت پیامبر$ بر امت واجب گردیده است (فیض کاشانی، 1415ق، تفسیر صافی، 4: 374؛ طبرسی، 1372ش، مجمع البیان، 9: 44)، که این احکام ویژه دربارة زنان پیامبر$ ادعا نگردیده است، از این رو منظور از اهل بیت جمع خاصی است که شامل همسران پیامبر نمیشود. علاوه بر این، تعبیر اهل بیت، در مورد حضرت ابراهیم% از آغاز برای ابراهیم% و خانوادة او نازل شده است؛ اما در ماجرای اصحاب کسا، اصطلاح اهل بیت از آغاز اختصاص به خمسة طیبه( داشته، و همسران پیامبر$ هرگز مشمول آیه نبوده، و خودشان نیز به این حقیقت تصریح کردهاند (مسلم نیشابوری، 7: 130؛ طحاوی، 2: 235ـ 248).
برخی با استناد به اینکه آیة تطهیر بخشی از آیة 33 سورة احزاب است، و آیات قبل و بعد از آن مربوط به همسران پیامبر$ است، معتقدند اگر آیه یاد شده، همسران پیامبر$ را شامل نشود، بیارتباط با آیات دیگر بوده، و با موازین فصاحت و بلاغت سازگار نخواهد بود (آلوسی، 1415ق، 11: 194). در پاسخ باید توجه داشت، در تمام روایاتی که از رسول خدا$ در شأن نزول آیة تطهیر نقل شده، فقط سخن از آیة تطهیر به میان آمده، و به آیات قبل و بعد که دربارة همسران پیامبر است، اشارهای نشده است (ر.ک: طبری، 1415ق، 22: 5ـ 7؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 18ـ 95؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198ـ 199). همچنین آیات مربوط به همسران پیامبر کاملاً به یکدیگر متصلند، چنان که اگر آیة تطهیر از میان آنها برداشته شود، آسیبی به انسجام آنها وارد نمیشود. از این رو دلیلی در دست نیست که نشان دهد آیة تطهیر در ضمن آیات مربوط به همسران پیامبر نازل شده است، بلکه جداگانه و به طور مستقل نازل شده، اما به دستور پیامبر$ و یا در زمان جمعآوری و تدوین قرآن، در میان آیات مربوط به همسران، قرار داده شده است (طباطبائی، 1417ق، 16: 312). علاوه بر این، قرینة سیاق اگر صحت و حقیقت هم داشته باشد باز قابل تمسک نیست؛ زیرا در مقابل آن، روایات متواتر از پیامبر$ قرار دارد که نشان میدهد آیه دربارة خمسه طیّبه نازل شده است (ر.ک: طبری، 1415ق، 22: 5ـ 7؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 18ـ 95؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198ـ 199). و با وجود نصوص متواتر، تمسک به قرینة سیاق، بیمعنا است (مظفر، 1422ق، 4: 373).
علاوه بر این، معنا ندارد که خدا به زنان پیامبر$ بگوید شما در خانههایتان بمانید، با نامحرم صحبت نکنید، چون خدا میخواهد همسران پیامبر$ و خمسة طیبه را پاک کند! زیرا آثار معنویِ هر عمل، به عامل آن باز میگردد. لذا آثار معنوی ترک تبرّج فقط به زنان پیامبر$ میرسد، نه به پیامبر$، علی%، فاطمه&، حسن و حسین( (جوادی آملی، 1388ش، 332). این امر بیانگر عدم ارتباط میان آیة تطهیر و آیات مربوط به همسران است. ضمن اینکه، بحث از یک موضوع، در لابلای بحث از موضوعی دیگر نزد اهل فصاحت و بلاغت امری رایج است، و در قرآن کریم نیز نمونههای فراوانی از آن دیده میشود (طبرسی، 1372ش، مجمع البیان، 8: 560؛ شبر، 1407ق، 5: 146). قرآن کریم در ابتدای آیة 3 سورة مائده حکم شماری از گوشتهای حرام را مطرح میکند، در وسط آیه، به صورت جملهای معترضه (ابنعاشور، 5: 28)، به بحث کامل شدن دین به وسیلة امامت امیرمؤمنان علی% میپردازد (ر.ک: خطیب بغدادی، 1417ق، 8: 284)، و دوباره به مسئلة گوشتهای حرام بازگشته و احکام دیگری دربارة آن بیان میکند. بحث از موضوعی در خلال بحث از موضوعی دیگر، در صورتی که با قبل و بعد تناسب داشته باشد، از آن جهت که موجب تنوّع و جذابیت سخن میشود، از فنون بلاغت به شمار میآید، و هرگاه نکتهای تربیتی یا پیامی اخلاقی در برداشته باشد بر فصاحت آن افزوده خواهد شد. نکته اخلاقی و پیام تربیتیِ قرار گرفتن آیة تطهیر در لابلای آیات مربوط به همسران پیامبر$ آن است که جایگاه والای پیامبر$ و خاندان پاک او را به همسران پیامبر یادآور شود، تا در گفتار و رفتار خود به گونهای باشند که حریم خاندان معصوم نبوت را خدشهدار نسازند (ر.ک: شرفالدین موسوی، 1427ق، 5: 1970).
علاوه بر همسران پیامبر$، شمار زیادی از بزرگان صحابة پیامبر، در روایات متواتری که از آنان نقل شده، تصریح کردهاند که آیة تطهیر دربارة خمسة طیبه نازل شده است (ترمذی، 1403ق، 5: 30ـ 31، 328؛ ر.ک: طبری، 1415ق، 22: 5ـ 7؛ بیهقی، 1416ق، السنن الکبری، 2: 150ـ 152). حدیث صحیح صحابی پیامبر$، ابوسعید خدری که براساس آن، رسول خدا$ با بیان جمله «نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِی خَمْسَةٍ فِیَّ وَ فِی عَلِیٍّ وَ فَاطِمَة وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ» نزول آیه را مخصوص خمسة طیبه( دانستهاند، از شهرت و صراحت بیشتری برخوردار است (ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3132؛ ابنجوزی، 1422ق، 3: 462). فقط طبری هفده مورد از این روایات را نقل کرده است (طبری، 1415ق، 22: 5ـ 7). از مباحث گذشته، نادرست بودن ادعای برخی از مفسران اهل سنت مبنی بر اینکه فهم صحابه و تابعین از آیه این بوده که آیه دربارة همسران پیامبر$ نازل شده و مقصود از اهل بیت فقط آنان میباشند (ابنعاشور، 21: 247)، نیز روشن میشود؛ زیرا همسران پیامبر$ و صحابه، بر نزول آیه دربارة خمسة طیبه( اتفاقنظر دارند (ر.ک: طبری، 1415ق، 22: 5ـ 7؛ ابنجوزی، 1422ق، 3: 462) در میان صحابه کسی مشاهده نمیشود که نزول آیه را دربارة همسران پیامبر$ دانسته باشد. و در میان تابعین، جز عکرمه (ثعلبی، 1422ق، 8: 36ـ 37)، کس دیگری ادعا نکرده که آیه دربارة همسران پیامبر نازل شده است.
روش دوم پیامبر$ برای تعیین مصادیق اهل بیت آن بود که در مدت زمانی نسبتاً طولانی، هنگامی که برای اقامة نماز صبح از خانه خارج میشد، یا طبق نقل ابنعباس و ابوالحمراء، هنگام رفتن برای اقامة هر یک از نمازهای پنجگانه (طبری، 1415ق، 22: 6؛ سیوطی، 1404ق، 5: 199)؛ به درِ خانه فاطمه& رفته، بر اهلبیت( درود میفرستاد و آیة تطهیر را قرائت میکرد (ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 365؛ هیثمی، 1408ق، 9: 168ـ 169؛ سیوطی، 1404ق، 5: 198ـ 199). مدت زمان این اقدام پیامبر$ را «انس بن مالک» شش ماه (احمد بن حنبل، 3: 259؛ ترمذی، 1403ق، 5: 31؛ ذهبی، 1413ق، سیر اعلام النبلاء، 2: 134)، «ابوالحمراء» شش، و در نقلی، هفت یا هشت ماه (طبری، 1415ق، 22: 6؛ ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 365؛ سیوطی، 1404ق، 5: 199)، «ابنعباس» نه ماه (سیوطی، 1404ق، 5: 199) و «ابیبرزه» هفده ماه (هیثمی، 1408ق، 9: 169) اعلام کردهاند. برخی از مفسران امامیه از امام حسن مجتبی% نقل کردهاند که رسول خدا$ این روش را تا پایان عمر انجام میدادهاند (بحرانی، 1416ق، 4: 456). به نظر میرسد علت اختلافنظر در روایات فوق این بوده که هر یک از راویان واقعه، تنها مدتی را که خود شاهد آن بوده، روایت کرده است. بنابراین، نقلهای یاد شده با هم ناسازگار نیست.
از نظر مفسران امامیه (طوسی، بیتا، 8: 341؛ فیض کاشانی، 1418ق، 2: 992؛ بحرانی، 1416ق، 4: 445)، این اقدام پیامبر$ موجب شد جز افراد معدودی (مقاتل بن سلیمان، 1423ق، 3: 489)، کسی در اختصاص آیة تطهیر به پنج تن تردید نکند؛ زیرا هرگز پیامبر$ بر در خانة کسی غیر از فاطمه& آیه تطهیر را نخواند، و هنگامی که علی% و فاطمه& و فرزندانشان را زیر عبا قرار داد و برایشان دعا نمود، هیچ یک از همسران خود را علیرغم تقاضای آنان، به جمع آل عبا راه نداد، تا مشمول آیة تطهیر شده و جزء اهل بیت پیامبر$ به شمار آیند. همچنین پاسخ ادعای برخی از مفسران اهل سنت مبنی بر اینکه حدیث کسا دلالت دارد که علی%، فاطمهI، حسن% و حسین% جزء اهل بیتاند، اما دلالت ندارد که جز آنان، کسان دیگر، جزء اهل بیت نیستند (بیضاوی، 1418ق، 4: 232؛ ابوالسعود، 7: 103)، روشن میشود؛ زیرا وقتی پیامبر$ علی و فاطمه و حسن و حسین( را زیر عبا قرار داد و تصریح نمود که آیه دربارة این پنج نفر نازل شده، و به همسران، اجازة ورود به جمع اصحاب کسا را نداد، تردیدی در اختصاص آیه به خمسه طیبه( باقی نمیماند (ر.ک: طحاوی، 1: 333ـ 335). همچنین از مباحث گذشته پاسخ برخی از خاورشناسان که در اصطلاح «اهلالبیت» کلمة بیت را به معنای خانة خدا (کعبه)، و اهلالبیت را به معنای قبیلة قریش، یا همه معتقدان به کعبه دانسته، یا اهلالبیت را به معنای خانواده با شرافت و مهم دانستهاند (صالح آسانی، 1387ش، 40، 43ـ 44) نیز روشن میشود؛ زیرا روایات متواتر پیامبر$؛ اهل بیت(، همسران پیامبر، و صحابة آن حضرت که از اختصاص آیة تطهیر به خمسة طیبه( حکایت دارد، نظر خاورشناسان را نفی میکند. علاوه بر آنکه در هیچ آیه و روایتی اهل بیت در معانی مورد نظر خاورشناسان نیامده است. ضمن آنکه آنها برای اثبات مدعای خود هیچ دلیلی ذکر نکردهاند.
همچنین، در آیه آمده است که خداوند اراده کرده اهلالبیت را از هرگونه آلودگی پاک و پاکیزه سازد، و تاریخ نشان نمیدهد که خداوند در زمان نزول آیة تطهیر، اقدام خاصی برای طهارت قریش، یا عموم مسلمانان انجام داده باشد. یا اگر مقصود از اهلالبیت، خانوادة باشرافت باشد، معنا ندارد که خداوند به ارادة تکوینی، اراده کند که از میان مسلمانان، تنها آلودگی را از خانوادههای باشرافت و بزرگ بزداید؛ بخصوص که شواهد عینی نشان میدهد، به جز خانوادة امیرمؤمنان%، خانوادة باشرافت دیگری که خداوند آنها را از همة آلودگیهای ظاهری و باطنی پاک ساخته باشد، یافت نمیشود. کلمة «انّما» در آغاز آیه که دلالت بر حصر دارد نیز نشان میدهد حکم طهارت در این آیه اختصاص به خانوادهای خاص دارد، و سایر مسلمانان را شامل نمیشود.
3. از جمله قرائن بیرونی درباره دلالت آیه تطهیر بر خمسه طیبه برخی از نقلهای حدیث کسا است که پیامبر$ فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ عِتْرَتِی» (حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 26ـ 27) و مقصود از عترت را در حدیث ثقلین همان اهل بیت دانستهاند: «... کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» (احمد بن حنبل، 3: 14؛ ابنمنظور، 1405ق، 4: 538). واژه «عترت» در لغت تنها شامل فرزندان میشود و همسران را شامل نمیشود (فراهیدی، 1410ق، 2: 66؛ ابنمنظور، 1405ق، 4: 538).
برخی از واثلة بن اسقع صحابی پیامبر$ نقل کردهاند که وی در خانة رسول خدا$ حضور داشته و از پیامبر$ سؤال میکند آیا او هم جزء اهل پیامبر$ است؟ و پیامبر$ پاسخ میدهند که او از اهل ایشان است: «فقلتُ و أنا یا رسول الله$ من أهلک؟ قال$: و أنت من أهلی» (ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 366). در مقابل، روایت دیگری از واثله نقل شده است که جملة یاد شده در آن نیامده، و پیامبر$، تنها علی، فاطمه و حسنین( را به عنوان اهل بیت خویش معرفی کرده است (ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3132ـ 3133؛ ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 366). علاوه بر این، آنچه در روایت نخستِ واثله آمده این است که او از اهل پیامبر$ است، نه از اهل بیت او، و کلمة اهل، چنان که بر همسر و فرزندان و خویشاوندان فرد اطلاق میشود، بر پیروان او هم اطلاق میگردد (فیومی، 1405ق، 28). همچنین در آیه، سخن از بیت پیامبر$ است، و واثله عضو این خانواده نبوده است. و مقصود از اهل بیت در آیة مورد نظر، همان عترت پیامبر است، و عترت فقط فرزندان و نسل پیامبر$ را شامل میشود. علاوه بر این، روایت واثله در تعارض با روایات متواتری است که بر اختصاص آیه به خمسة طیبه دلالت دارد، و بدون تردید روایات متواتر مقدماند.
قول دوم: عدهای از مفسران اهل سنت معتقدند آیة تطهیر دربارة رسول خدا$، علی%، فاطمهI، حسن، حسین%، و همسران پیامبر نازل شده است (فخر رازی، 1420ق، 25: 168؛ ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 366ـ 367؛ ثعالبی، 1418ق، 4: 346؛ حقی بروسوی، 7: 171). دلیل این قول، استناد به سیاق آیه و روایات پیامبر$ است. از نظر ایشان از سویی آیة تطهیر در میان آیاتی قرار گرفته که مخاطب آن، همسران پیامبرند، پس این آیه نیز باید دربارة آنها باشد. اما از سوی دیگر روایات وارده از رسول خدا$ نشان میدهد که خمسه طیبه( مصداق آیة تطهیرند؛ بدینسان، از نظر آنان آیه هر دو گروه را شامل میشود و همه آنان از اهلبیت پیامبرند (ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 366ـ 367؛ آلوسی، 1415ق، 11: 194ـ 195؛ قاسمی، 1418ق، 8: 68ـ 69).
در پاسخ به این قول، همانگونه که گذشت هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد آیة تطهیر در ضمن آیات مربوط به همسران پیامبر نازل شده است. علاوه بر این، روایات متواتر نقل شده از پیامبر$ و اهل بیت( و همسران پیامبر و صحابه، که بر اختصاص آیه به خمسة طیبه( دلالت داشت، جایی برای این قول باقی نمیگذارد (ر.ک: همین مقاله، دلایل درونآیهای و برونآیهای).
قول سوم: برخی نیز آیة تطهیر را مخصوص همسران پیامبر دانستهاند؛ این نظر، گاه از طریق سعید بن جبیر (ثعلبی، 1422ق، 8: 35ـ 36)، و یا عکرمه (ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3132)؛ به ابنعباس نیز نسبت داده شده است (ثعلبی، 1422ق، 8: 35ـ 36).
دلیل این گفتار نیز، قرینة سیاق آیه است که به باور آنها اختصاصاً در مورد همسران پیامبر نازل شده (مقاتل بن سلیمان، 1423ق، 3: 489؛ قرطبی، 1364ش، 14: 182؛ آلوسی، 1415ق، 11: 194) و دلیل دیگر این است که در آیه از بیت پیامبر سخن گفته شده، و ساکنان خانههای پیامبر، همسران آن حضرت بودهاند (مقاتل بن سلیمان، 1423ق، 3: 489؛ شوکانی، 1414ق، 4: 321ـ 322).
پاسخ این قول نیز از مباحث گذشته روشن شد که استناد به سیاق آیه به کلی منتفی است؛ زیرا مذکر بودن ضمیرها در آیة تطهیر، و مؤنث بودن آن در آیات قبل و بعد، بیانگر آن است که مخاطبان آیة تطهیر غیر از مخاطبان آیات قبل و بعد هستند. حتی اگر همه آیات با هم نازل شده باشد، وحدت سیاق اقتضا میکند در صورت وحدت مخاطب، تمام ضمیرهای به کار رفته در آیة تطهیر و آیات قبل و بعد، هماهنگ و یکسان باشند (ر.ک: ابوحیان اندلسی، 1420ق، 8: 479)، حال آن که یکسان نیست. وحدت سیاق در جایی صحیح است که معلوم شود متکلم در صدد بیان یک مطلب است، اما جایی که دلیل وجود دارد بر اینکه متکلم در صدد بیان چند مطلب است، ادعای وحدت سیاق، بدون دلیل است (جوادی آملی، 1388ش، 351). علاوه بر این اگر آیه، به زنان پیامبر اختصاص داشته باشد، نباید افراد دیگر حتی خود پیامبر$ را شامل شود، در حالی که مفسران امامیه و اکثر قریب به اتفاق مفسران اهل سنت معتقدند، رسول خدا$، علی%، فاطمهI، حسن و حسین( مشمول آیهاند (طبری، 1415ق، 22: 6؛ ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3131؛ طوسی، بیتا، 8: 340؛ طبرسی، 1372ش، 8: 559).
استناد عکرمه و مقاتل بن سلیمان به کلمه «بیت» و اینکه مقصود از بیت، بیت پیامبر$ است که در آن همسران پیامبر$ میزیستهاند؛ نه تنها نظرشان را اثبات نمیکند، بلکه برخلاف مدعای آنان دلالت دارد؛ زیرا در آیة تطهیر، سخن از یک بیت است (اهل بیت)، در حالی که همسران پیامبر، در خانههای متعدد بودهاند. به همین دلیل، خداوند در صدر آیة 33 سورة احزاب، وقتی در مورد خانههای همسران پیامبر سخن میگوید، کلمة بیت را به صورت جمع ذکر کرده است: «و قرن فی بیوتکن». شماری از مفسران اهل سنت نیز با صراحت، نظر عکرمه را تضعیف کردهاند (ابوحیان اندلسی، 1420ق، 8: 479؛ ابنکثیر، 1419ق، تفسیر، 6: 365). ضمن اینکه این احتمال خیلی قوی است که مقصود از کلمة «بیت» در «اهل البیت» خانة خشتی و محل سکونت پیامبر$ نباشد، بلکه مقصود بیت نبوت و رسالت باشد (جوادی آملی، 1388ش، 342، 344ـ 345). در این صورت استناد به کلمة «بیت» برای شمول آیه نسبت به همسران پیامبر$، منتفی است؛ زیرا شرط عضویت در بیت نبوت، خویشاوندی و ارتباط ظاهری نیست، بلکه فضایل و کمالات معنوی است. بدین جهت اهل این خانه باید کسانی باشند که با این فضایل و کمالات ارتباط کامل داشته باشند. و اینان چنان که رسول خدا$ تصریح کردهاند، امیرمؤمنان% و همسر و فرزندان آن حضرتاند (ابنابیحاتم، 1419ق، 9: 3133).
عکرمه مدعی است سخن او در اختصاص آیة تطهیر به زنان پیامبر$، نظر ابنعباس است. حال آنکه دلایل موجود، خلاف آن را ثابت میکند. برخی از مفسران انتساب این قول به ابنعباس را نادرست دانستهاند (ابوحیان اندلسی، 1420ق، 8: 479) و شمار زیادی از محدّثان اهل سنت، روایتی را از ابنعباس نقل کردهاند که حاکم نیشابوری (3: 133ـ 134)، ذهبی (1413ق، 2: 122) و هیثمی (1408ق، 9: 119) بر صحت آن، تصریح کردهاند، در این روایت وی، شأن نزول آیة تطهیر را مخصوص خمسة طیّبه( دانسته است (احمد بن حنبل، 1: 331؛ طبرانی، 1404ق، 12: 77؛ حاکم حسکانی، 1411ق، 2: 50). علاوه بر اینکه، نویسندگان متقدم مانند طبری (م 310ق) (12: 5ـ 6) و ثعلبی (م 427ق) (8: 36) این قول را از عکرمه نقل کردهاند و در سندهای آنان نامی از ابنعباس به میان نیامده است. از نویسندگان متقدم تنها ابنابیحاتم (م 327ق) این روایت را از طریق عکرمه از ابنعباس نقل کرده (9: 3132)، و برای سخن خود هیچ سندی ارائه نکرده است، پنج قرن بعد از ابنابیحاتم، ابنکثیر همین روایت را از ابنابیحاتم نقل کرده، و برای آن سندی نیز جعل کرده، و مدعی است این سند را از تفسیر ابنابیحاتم گرفته است (تفسیر، 6: 365)؛ در حالی که در تفسیر ابنابیحاتم چنین سندی وجود ندارد. ثعلبی نیز قول یاد شده را از طریق سعید بن جبیر به ابنعباس نسبت داده (8: 35ـ 36)، که سند وی دارای عیوبی است، از جمله اینکه در این سند شخصی به نام «صالح بن موسی طلحی» وجود دارد که رجالشناسان بزرگ اهل سنت مانند: ابنمعین، ابوحاتم، بخاری، نسائی و عبدالله بن عدی او را تضعیف کردهاند (مزی، 1406ق، 13: 96ـ 97). ضعف سند طبری (22: 7) و ثعلبی (8: 36) که این قول را از عکرمه نقل کردهند مؤید این مدّعا است. در سند آن دو، شخصی به نام «ابنحمید رازی» وجود دارد که رجالشناسان او را تضعیف کردهاند (ابنحجر عسقلانی، 1415ق، 2: 506). در سند ثعلبی «معافی بن زکریا» وجود دارد که حدیث را از طبری نقل کرده و او متولد 305 قمری است (خطیب بغدادی، 1417ق، 13: 231) و در زمان فوت طبری (م 310ق) پنج سال بیشتر نداشته، لذا او طبری را درک نکرده تا بتواند از او نقل روایت کند؛ و سند روایت مرسل است. علاوه بر آنکه خود عکرمه از سوی رجالشناسان اهل سنت مورد طعن واقع شده و او را دروغگو دانستهاند، چنان که ابنسیرین آرزو میکرده خدا عکرمه را بکشد تا مردم از دست او راحت شوند (مزی، 1406ق، 20: 282؛ ذهبی، 1382ق، 3: 93؛ همو، 1413ق، 5: 25) و مالک بن انس به مردم توصیه میکرد که روایات او را نپذیرند (مزی، 1406ق، 20: 283). شماری دیگر عکرمه را از خوارج و از مخالفان علی% دانستهاند (فسوی، 1401ق، 2: 4؛ مزی، 1406ق، 20: 278ـ 279؛ ذهبی، 1413ق، 5: 21ـ 22). گرچه برخی از رجالشناسان نیز وی را فردی موثق دانستهاند و اتهامات وارده بر او را با شخصیت او که پرورشیافته ابنعباس است سازگار نمیدانند و معتقدند این اتهامات از سند قابل قبولی برخوردار نبوده و ناشی از حسادت مخالفان عکرمه نسبت به مقام علمی وی میباشد (ر.ک: ابنسعد، 5: 287ـ 293). برخی از عالمان معاصر نیز عکرمه را فردی مورد اعتماد دانسته و معتقدند تضعیف عکرمه بدان جهت بوده تا معارف صحیحی را که او از ابنعباس نقل کرده از اعتبار ساقط کنند (معرفت، 1380ش، 1: 326ـ 327). نگاه رجالشناسان شیعه نیز نسبت به عکرمه منفی است. آنان نه تنها از توثیق وی خودداری نمودهاند، بلکه سخنانشان بیانگر نکوهش اوست (حسینی تفرشی، 1418ق، 3: 210؛ اردبیلی، 1403ق، 1: 540؛ خوئی، 1413ق، 12: 177).
دربارة آیه تطهیر دیدگاههای غیر مشهوری نیز ابراز شده، از جمله، برخی، مصداق اهل بیت( را خود پیامبر$ و همسران آن حضرت دانستهاند (ابنعساکر، 1415ق، 3: 209؛ ابنجوزی، 1422ق، 3: 462ـ 463). از زید بن ارقم نقل شده است که در یکی از دو قول خود، مصادیق اهل بیت را همة بنیهاشم؛ یعنی آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس دانسته است (طبرانی، 1404ق، 5: 182؛ سیوطی، 1404ق، 5: 199؛ شوکانی، 1414ق، 4: 322). هر چند این اقوال غیر مشهور اهمیت چندانی ندارد. ضمن اینکه پاسخ آن نیز از مباحث گذشته روشن شد.
نتیجه
نتیجهای که از مباحث گذشته حاصل میشود آن است که اصطلاح قرآنیِ «اهل البیت» در آیة تطهیر، به شهادت قرائن درونی آیه مانند: مذکر بودن ضمیرها در آیة تطهیر، و مؤنث بودن آن در آیات مربوط به همسران پیامبر؛ دلالت آیه بر عصمت اهل بیت و عدم عصمت همسران رسول خدا$؛ به معنای «دَفْع» بودن کلمة اذهاب رجس در آیه و به معنای بیت رسالت بودن کلمه «بیت»؛ و به شهادت قرائن بیرونی آیه مانند: روایات پیامبر$ و اهل بیت(، و سخنان صحابه و همسران پیامبر$، اختصاص به خمسة طیبه یعنی رسول خدا$، علی%، فاطمهI، حسن و حسین( دارد، و کسان دیگری مانند همسران پیامبر$ را شامل نمیشود. این آیه فضایل بزرگی برای اهل بیت ثابت میکند، عضویت آنان را در بیت رسالت روشن میسازد، عصمت آنان را به اثبات میرساند، و آنان را به عنوان الگویی برای همگان معرفی میکند.